پرنسس های دیزنی اگر مادر بودند!

 

شما پرنسس‌های دیزنی را همیشه در لباس‌های شاهدخت‌ها دیده اید، و با آن قلب مهربان و موهای زیبا و جذاب خواستنی تر هم بوده اند. حتی پرنسس‌های دیزنی مدرن هم جذاب بودند. از طرفی اگر پرنسس‌های دیزنی مرد بودند هم جذابیت فوق العاده‌ای داشتند. حالا فکرش را بکنید، اگر پرنسس ‌های دیزنی مادر بودند، چه می‌شد؟ مطمئنا خنده دار است اگر فکر کنید آن‌ها با آن لباس‌های پفی و زیبا بخواهند پشت سر کودک بازیگوششان بدوند یا بخواهند به آن‌ها غذا بدهند. حالا که ذهن تان درگیر شده است بیایید ببینید اگر پرنسس‌های دیزنی مادر بودند، چه می‌شد؟!

سفید برفی

سفید برفی دختری دارد که تمام روز روی مبل می‌نشیند و دست به سیاه و سفید نمی‌زند. این رفتار او باعث خشم سفید برفی شده و او با شکایت و سرزنش می‌گوید: “تو چرا این قدر بیخیالی، من وقتی همسن تو بودم، مجبور بودم خیلی کارها انجام بدم.”


پوکاهانتس

پوکاهانتس رهبر گروه دختران پیشاهنگی است که دخترش نیز عضوی از آن است، او عاشق بازدید از طبیعت است و می‌خواهد دختران را با طبیعت آشنا کند. با این حال اصلا دوست نداد کوکی بفروشد.

آریل

آریل دائماً در حال سر و کله زدن با شوهرش است و از این که می‌بیند همسرش چقدر راحت به همه خواسته‌های دخترشان پاسخ مثبت می‌دهد، عصبانی می‌شود و اغلب می‌گوید: “شوخی می‌کنی ؟ من وقتی همسن او بودن فکر می‌کردم چنگال یک شانه است، و عملا صدا و روحم را به جادوگر فروختم تا دوست پسر پیدا کنم! آن وقت تو در این سن به او اجازه می‌دهید هر کاری دوست دارد بکند؟ من اصلا نمی‌خواهم او تنهایی جایی برود.”


سیندرلا

سیندرلا یک مادر معرکه است. او به کمک دوست‌هایش برای دخترش لباس‌ها زیبا می‌دوزد و کیک‌های فوق العاده خوشمزه می‌پزد. هیچ مشکلی با تمیز کردن خانه ندارد و با ترفندهای خانه داری، از پس همه کارهایش بر می‌آید.

جاسمین

 

وای فکرش را بکنید، دختر پادشاه یک مادر بشود! جاسمین یک مادر جسور است، مدیران مدرسه بچه‌هایش همه از او می‌ترسند، زیرا این مادر سختگیر هرگز بی عدالتی در مقابل بچه‌هایش را قبول نمی‌کند.


بل

بل معلم کودکانش است، اما متوجه شده که آموزش دادن به فرزندانش خیلی سخت‌تر از آموزش دادن به یک هیولا است.

آرورا

آرورا دختر زیبایی دارد که ظاهرا هنگام خوابیدن بد قلقی می‌کند و این کارش او را دیوانه می‌کند.

مریدا

مریدا سه قلوهای خودش را دارد که به نظر می‌رسد، در کنترل و تربیت آن‌ها عاجز است. آن‌ها به طرز دیوانه کننده‌ای غیر قابل کنترل هستند.

تیانا

تیانا تلاش می‌کند تا کودک 4 ساله‌اش را وادار به خوردن غذاهای مختلف کند. او در نهایت تصمیم می‌گیرد انواع سبزیجات را آسیاب کرده و به عنوان ساندویچ به خورد دخترش بدهد.

مولان

مولان یک دختر فوق العاده دارد که نمی‌داند با او چه کند. اما خوب گاهی از بیخیالی دخترش به ستوه می‌آید. با این که مولان خودش یک مبارزه حرفه ای بود، اما دخترش عاشق عروسک بازی است.

آنا

آنا همیشه سوار سورتمه است و مجبور است بچه‌هایش را راس ساعت به مدرسه و کلاس‌هایشان برساند.


راپونزل

راپونزل تمام دوران کودکیش را مجبور بود در یک برج زندانی بماند و به خود قول داده بود که هرگز بچه‌هایش را در چنین شرایطی بزرگ نکند. به همین دلیل دوست دارد بچه‌هایش را در فضای باز بزرگ کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا